لالایی مامان...
پسرم لالا کنه...
جانِ دلِ مامان،
شیرین شیرینِ مامان،
چشماتو ببند مامان.
چشمایِ قشنگتو ببند یه وقت دلتنگی مامانو نبینی،
یه وقت اشکایِ مامانو نبینی...
خوابِ روز ببین؛ روزا که مامان می خنده، شاده، بازی می کنه با پسریش!
قربونِ آروم خوابیدنش برم.
نفسِ مامانشه.
مامان همین جا نشسته تا صبح از دلش با ستاره هایِ بالایِ تخت تو میگه.
لالایی پسرم...
لالایی...
این عنوان منو یاد این اجرا انداخت :
vocalise-lara fabian
www.youtube.com/watch?v=JOdePH_KCpA
قربون پسرمون برم ! داماد خودمه
مادر شوهرِ دخترت هنوز پدرِ دامادتو پیدا نکرده!
نه!نمی پسندم؛لالایی اسلوب خاص خودشُ داره.این نوشته عاری از روح و عاطفه است.
پیروز و پایدار باشید.
من که لالایی ننوشتم.
مادر که برای هر خوابی یه لالایی نمی گه!
من داشتم با بچه م درددل می کردم و سعی داشتم بخوابونمش لا به لاش براش لالایی هم می خوندم.
این صمیمی ترین حالت بین مادر و فرزندشه.
حالو چرو مامانش روز اول عیدی دوشته گریه میکرده؟
مامانش یاد پسرش افتاد حسابی دلتنگ شد...
قربانت شیوا جان.
بهارت قشنگ بانو!