دوشیزه ی آشوب

شعر شدنت آغاز درد است...

دوشیزه ی آشوب

شعر شدنت آغاز درد است...

سپندارمذ

روزِ مهرِ ایرانیان از دوره ی باستان تا کنون که طبقِ تحقیقاتِ من، دوتا روایت داره:  

1. یکیش چهار روز بعد از ولنتاین هست که میشه بیست و نُهِ بهمن؛  

2. یکیش که به تاریخِ اصلی نزدیک تره، پنجِ اسفند هست که بهش میگن اسپندار مذگان، سپندار مذ و...  

روزِ مهرِ ما هست، به خودمون تعلّق داره، دخل و تصرّف نداره، تلخیص و اقتباسش همون ولنتاین هست...  

به همه تبریک می گم.  

اونایی هم که یاری دارن، با دلبر عالمی دارن، ما تنهاییم، تنهایی هم عالمی دارد... چی دارم میگم؟  

مبارکه آقا! مبارکه!  

ما هنوز حسّ عاشقی مون کاله، فلذا دم مبارکمونو به تله نمیدیم.  

ایشالّا همه یِ روزاتون به عشق و مهر بگذره.  

جفتِ آدم، زنجیره ی بشریه؛ به همه عشق بورزید تا همه به شما مهر بورزن.

نظرات 3 + ارسال نظر
امیرحسین دوشنبه 5 اسفند 1392 ساعت 22:30 http://be-hamin-sadegi.blog.ir

دقیقا.یه حس گمشده و گیج...

sara دوشنبه 5 اسفند 1392 ساعت 16:16

ای کاش جان بخواهد معشوق جانی ما...تا مدعی بمیرد از جان فشانی ما...گر در میان نباشد پای وصال جانان...مردن چه فرق دارد با زندگانی ما... سپندار مذگانت مبارک دخترک دل نازک.

بر شما هم مبارک...
دلم براتون تنگ شده خیلی زیاد.

امیرحسین دوشنبه 5 اسفند 1392 ساعت 12:27 http://be-hamin-sadegi.blog.ir

من که عاشق تنهاییم هستم و به همین خاطر این روز رو به خودم و تنهاییم و همینطور به شما و تنهاییتون(اگه عاشقشید) تبریک میگم!

منم تنهاییم رو دوس دارم... یعنی میشه نداشت؟ چون اساساً حتّی اگه عاشق باشم باز هم تنهام. به هرحال... من و تنهاییم یعنی من و حسّی که نمی دونم به کی دارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد