دوشیزه ی آشوب

شعر شدنت آغاز درد است...

دوشیزه ی آشوب

شعر شدنت آغاز درد است...

برنامه!

مداد که از دستم افتاد، از جا پریدم و صاف نشستم.  

نیم نگاهی تو آینه کردم و دیدم چشام قرمز شدن.  

کوتاه اومدم و بساطِ سبک شناسی رو جمع کردم.  

اومدم بلند شم که پام محکم خورد به قسمتِ آهنیِ درِ بالکن و گارامپ صدا کرد. لبمو گزیدم و قبل از اینکه دردِ پامو حس کنم، نگاه کردم ببینم کسی از خواب بیدار شده یا نه.  

کسی بیدار نبود.  

کتابِ قطورِ جامعه شناسیِ آنتونی گیدنز افتاده بود وسطِ اتاق؛ نصفِ بیشترشو خونده بودم، و خیلی دوس داشتم ازش یه کنفرانسِ حسابی تو دانشکده مون ایراد کنم، ولی... آخه سرِ کدوم کلاس؟  

کتابِ دخترانِ با عزّتِ نفس رو برداشتم و به بورشوری که وسطش گذاشته بودم نگاه کردم. یه طرحِ نصفه و نیمه از کتاب که قرار بود یه زمانی وقتی تکمیل شد، تو دانشکده بدم به دوستام.  

وسطِ کتابِ سبک شناسی، لیستی از صفاتِ خوب و بدم بود که می خواستم روشون کار کنم و یک بخشش هم مربوط به من در جریانِ روابطِ دوستانه م بود.  

و... واااااااای! دوتا فیلمی که هنوز خلاصه شو به کارگروهِ فیلم تحویل نداده بودم. بعد از کلّی وقت.  

به نظر میاد که یک جوانِ منضبطم که وقتی برایِ از دست دادن نداره، ولی گمونم با این همه کارِ عقب افتاده تا پیر بشم عذاب وجدان دارم.  

اومدم تویِ پذیرایی و از تویِ پنجره، حیاطِ مجتمع رو از نظر گذروندم؛ و زمینِ بی در و پیکرِ پشتش!  

تازه یادم افتاد که پام درد گرفته. خراش برداشته بود. لباس پوشیدم و زدم بیرون. هوا بهاری بود. فقط یه کوچه جلوتر رفتم. درختایِ وسطِ کوچه رو نگاه کردم و رفتم زیرِ یه سرو ایستادم.  

به گروهِ قصّه گویی فکر کردم، و به کمپِ خون گیری که قرار بود تو یه ناحیه ی محروم تشکیل بشه و سلامتِ بچّه هایِ بی سرپرست رو چک کنه...  

لیستِ صفاتِ خوب و بدم رو درآوردم و یه نظر روش انداختم... پاره ش کردم و ریختم پایِ درخت.  

برگشتم خونه.  

محیّایِ مطالعه ی تاریخ ادبیات شدم... یه چشمم تو نمایشنامه ی "دایره ی گچی قفقازی" بود...  

بالأخره یه روز تمومش می کنم!

نظرات 2 + ارسال نظر
باران دوشنبه 28 بهمن 1392 ساعت 00:16 http://mynewworld86.blogfa.com

ماشالا چقد فعالی

خیلی! خصوووووصاً در امرِ عقب انداختنِ کارایِ حسّاس!

مهدو شنبه 26 بهمن 1392 ساعت 22:08 http://neveshtan-bar-sang.blog.ir

کاغذپاره های پای سرو
خیلی خوب بود.

متشکّرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد